ثروتسازی با هیپنوتیزم

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» سخت ترین مصاحبه دنیا

سخت ترین مصاحبه دنیا

صدای در آمد: تق تق

آقای مدیر: بفرمایید

منشی: ببخشید برای مصاحبه تشریف آوردند

آقای مدیر: بفرمایید. داخل

خانم: سلام حالتون خوبه؟ برای کار آمده ام

آقای مدیر: سخت ترین مصاحبه دنیا را در پیش دارید

چگونه رشد مو را افزایش دهیم؟ مطلب مرتبط چگونه رشد مو را افزایش دهیم؟

خانم: (در حالی که لبخند می زند) خدا به خیر کنه. سوالهای سختی نپرسید

آقای مدیر: تحصیلاتتون که خوبه، سوابق کاریتون هم مناسبه. البته اگر بلد نباشید هم بهتون یاد می دیم.

خانم: ببخشید یک مقدار شاید اشتباه داشته باشم اما زود مسلط می شوم

آقای مدیر: مانعی نداره بلاخره خطا پیش میاد

آقای مدیر: خانم منشی! تشریف بیاورید.

منشی: بله آقای مدیر؟

آقای مدیر: لطفا اطاق کار خانم را بهشون نشون بدهید

منشی: بفرمایید

چند دقیقه بعد... دوباره در اطاق آقای مدیر

آقای مدیر: اطاقتون را پسندیدید؟

خانم: من واقعا مونده ام چی بگم. قصر بود دفتر نبود. واقعا اونجا اطاق کار من می شه؟

آقای مدیر: بله - طبقه همکف خودروها را دیدید؟

خانم: بله نمایشگاه ماشین دارید؟ خیلی لوکس بودند

آقای مدیر: موقع رفتن یکی از آنها را انتخاب کنید. در تمام مدتی که اینجا کار می کنید یکی از آنها در اختیار شماست

خانم: من واقعا نمی دونم چی بگم. چه شرکتی اومده ام رویایی است. مصاحبه تون خیلی شیرین بود. چه سختی ای داشت؟

آقای مدیر: ما مسئولیتهای مختلفی به افراد می دهیم و دنبال آدمهایی می گردیم که به شدت صادق و درستکار باشند. شما از طرف شرکت به ماموریتهای مختلف می روید و قراردادهای زیادی را می بندید. لذا باید فردی را بیاوریم که روح بزرگی داشته باشه و به راحتی نشه خامش کرد

خانم: من قول می دم اگر اینجا استخدام بشوم همه کاری بکنم تا مسئولیتهایم رابه نحو احسن انجام بدم ببخشید حقوقش چقدره؟

آقای مدیر: هر قدر که نیازهای زندگیتون تامین بشه سقف نداره

خانم: ببخشید دوربین مخفیه؟ سر به سر می گذارید؟ چه مسئولیتها و انتظاراتی ازم دارید؟

آقای مدیر: کارهای متداول پست سازمانیتون نه بیشتر فقط عرض کردم دنبال صداقت و روح پاک و بزرگ در آدمها هستیم

خانم: این شغل آرزوی هر کسی است چرا نباید فردی پیدا بشه؟ به هر حال من آماده ام از همین الان

آقای مدیر: یک کارت اعتباری بهتون میدهیم که مبلغ مناسبی وجه داخلش هست هر وقت دوست داشتید هر چقدر خواستید بردارید من دوست ندارم نیروی من دغدغه ای داشته باشد فقط به کار فکر کنید

خانم: وای چقدر عالی!! سوال دیگه ای هست؟

آقای مدیر: خیر! خیلی خوشحال شدم از زیارتتون خانم صدقی

خانم: بنده صادقی هستم

آقای مدیر: نه خیر خانم صدقی!!؟؟

خانم: خیر فامیلی من صادقی است

آقای مدیر: ببخشید می تونم برگه تونو ببینم؟

خانم: بفرمایید

آقای مدیر: خانم منشی! تشریف بیارید یک لحظه

منشی: بله ؟

آقای مدیر: خانم من به شما گفتم چه کسی را صدا کنید؟

منشی: خانم صدق... صداقی..

آقای مدیر: صدقی

منشی: بله بله خانم صدقی

آقای مدیر: ایشون خانم صادقی هستند نه خانم صدقی

آیا مدیتیشن می تواند افکار منفی را از بین ببرد؟ مطلب مرتبط آیا مدیتیشن می تواند افکار منفی را از بین ببرد؟

منشی: ای وای اسمشون خیلی شبیه بود اشتباه کردم ببخشید

آقای مدیر: یعنی چی خانم اشتباه کردم؟ من صبح برگه خانم صدقی را دیدم گفتم خوبه امروز گفتم بگید بیایند شما به فرد اشتباهی زنگ زدید ....بفرمایید برید سر کارتون

خانم: ببخشید ایشون شرایط خاصی داشتند؟

آقای مدیر: خیرایشون وضعیت عمومیشون مناسب بود من بهشون پیامک دادم گفتم تماس می گیریم برای مصاحبه و استخدام

خانم: حالا چه اهمیتی داره؟ بهشون بگید استخدام شد

آقای مدیر: آخه من با فرد اشتباهی مصاحبه کردم فکر کردم شما ایشون هستید

خانم: می دونم حالا بهش بگید استخدام شده اون که نمی دونه

آقای مدیر: آخه شانس ایشون بوده اگر به عکس بود و من شما را انتخاب کرده بودم ولی ایشون می امد راضی بودید که ایشون بگه به شما پیام بدم بگم استخدام شده

خانم: آره می فهمم ولی حتما قسمت بوده که اینطوری شده حالا هم که نیومده من از فردا میام سرکار ایشونم زنگ زد جوابشو ندید بگید اشتباه شده

آقای مدیر- در حالی که روی صندلی نشست و به افق خیره شد: عجب

خانم: چی شد؟

آقای مدیر: هیچی شما تو مصاحبه رد شدید

خانم: ببخشید چرا؟

آقای مدیر: مصاحبه شما سوال و پرسش داشت؟

خانم: خیر

آقای مدیر: تعجب نکردید؟ مصاحبه تون یک تست کوچک داشت. می خواستم ببینم چقدر صادق هستید. چقدر بخشنده اید. چقدر روح بزرگی دارید، چه شخصیتی دارید. شما به راحتی حق یک نفر دیگه را جلوی من خوردید و از من خواستید به دروغ بهش بگم اشتباه شده، جواب تلفنش را ندم و بعد با قضا و قدر و قسمت رفتار غلط خودتون را پیش وجدان خودتون توجیه کردید! وقتی هنوز وارد نشده اید برای مال دنیا اینطور دروغ می گید و رفتار می کنید دیگه با اختیارات تمام بخواهید برید قرارداد ببندید چه می کنید؟

خانم: آخه!! ..من!! .. یعنی!! دفتر و ماشین و کارت و همه اینها دروغ بود؟

آقای مدیر: اونها هیچ کدوم دروغ نبود.فقط به کسی می دهم که اون ویژگی هایی را که گفتم داشته باشد

خانم: نمی شه یک فرصت دیگه بهم بدید؟

آقای مدیر: خیر! عرض کردم خدمتتون سختترین مصاحبه دنیا را در پیش دارید بفرمایید خواهش می کنم

خانم: حالا نمی شه یک فرصت دیگه بدید؟

آقای مدیر: بفرمایید لطفا

خانم متقاضی رفت

منشی: آقای مدیر می تونم بیام داخل؟

آقای مدیر: دیدید؟ این هم قبول نشد

منشی: واقعیتش من خودم هم دیگر خسته شدم. چند ماهه دارید مصاحبه می کنید یک نفر هم قبول نشده

آقای مدیر: می دونم کارهای زیادی دارم نمی تونم دست هر کسی بسپرم باید آدم درست را انتخاب کنم


امیر حسین میرزابیگی



بازدید سایت خود را میلیونی کنید
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  فروش تجهیزات ویپ   |   تهران وکیل   |   گردشگری ارم بلاگ   |   مشاور ایرانی در لندن  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


ثروتسازی با هیپنوتیزم! (80%تخفیف+هدیه ویژه) ثروتسازی با هیپنوتیزم! (80%تخفیف+هدیه ویژه) مشاهده