» ای کاش این کتاب را خوانده بودم ...
به جرات میتونم بگم هیچ کتابی تاکنون اینقدر در رشد کسب وکار و آرامش من موثر نبوده
هرهمکار جدیدی که به تیم ما اضافه میشد یک دردسر جدید بود! همه چیز را باید کنترل میکردیم. کار برای من واقعا فرسایشی شده بود و درمورد کوچکترین مسائل باید نظر میدادم. حضور همیشگی یک مدیر کلافه و وسواسی برای تیم هم هرروز غیرقابل تحملتر میشد
زمان زیادی رو صرف بررسی موارد مختلف و پاسخ به سوالات تکراری میکردم و این برای من انرژی و تمرکزی در راستای اهداف بلند مدت و رشد نمیگذاشت. دائما برای رفع این مشکلات سعی میکردم به تیم آموزش بدم، اما چند بار؟ حتی موارد آموزش داده شده هم فراموش میشد.علت این مشکل تیم نبود، مدل نگرش تیم بود. تیم وابسته بود و نگاهی فرا انسانی و غیرمنطقی به من داشت. اونها جرات پذیرش مسئولیت رو نداشتن و سعی میکردن با این وابستگی خودشون رو در حاشیه امن قرار بدن. بد برداشت نشه نوع برخورد تند نبود ولی آنقدر تکرار شده بود که همه کلافه بودیم. این کتاب به من یاد داد که مشکل از تیم نیست. مشکل خودم بودم. من همه چیز را به تیم یاد میدادم و این اشتباه بود. بعد از مطالعه این کتاب متوجه شدم که ماجرا ساده تر از این حرفهاست. در حال حاضر تقریبا هیچ فعالیت اجرایی ندارم ومعمولا بر روی رشد و توسعه مجموعه متمرکز هستم و تو دوسال ۳ برابر شدیم.
اگر مدیر یک نفر
یا یک تیم یا حتی یک شرکت بزرگ هستین این کتاب جادوگری
Michael Bungay Stanier رو از دست ندین.
با متنی روان و ترجمه بسیار عالی. بخرید ، بخوانید و لذت ببرید.
امیر حسین اسماعیلی