خرید از سراسر دنیا


» خودمان را به خواب زده ایم

 خودمان را به خواب زده ایم

خودمان را به خواب زده ایم

دوست روزنامه نگاری در توییتر نوشت:« میگوید صاحبخانه و پسرش در طبقه سوم و چهارم مینشینند و آسانسور را برای طبقه اول و دوم بسته اند. پدرم مریض بود و او را به طبقه سوم بردیم که با صندلی چرخدار با آسانسور بیاریمش پایین که صاحب خانه آمد و تذکر داد، دعوا شد و حالا به دنبال جای جدید میگردیم.»


فکر میکنم این صاحبخانه از آنهایی است که وقتی در جمع خانواده یا دوستان مینشیند، دست روی دست میزند و میگوید:« چه جامعه بدی شده. هیچ کس به هیچ کس رحم نمیکنه، آقا رفتم قصابی، گوشت دولتی، دو برابر قیمت داشت میفروخت به خلق الله، بهش گفتم، آقا جان ما اگر هوای هم را نداشته باشیم، هیچ کس به فکر ما نیست.»

بله، بخشی از ما وقتی در موقعیت حرف هستیم، بهترین انسانهای روی زمینایم اما وقتی پای عمل میآید، آسانسور را برای مستاجر قطع میکنیم.

روی صندلی نشسته ایم و خود را به خواب زده ایم

خوب حرف میزنیم، قشنگ حرف میزنیم اما وقتی قرار است حرف های خود را عملیاتی کنیم یخ میزنیم و قدم از قدم بر نمیداریم و حتی گاهی رفتاری ضد انسان داریم.


مغازه داری که بیشتر از عرف از مردم سود میگیرد نمیتواند انتظار داشته باشد راننده تاکسی هم از او کرایه را به اندازه بگیرد. کارمند ادارهای که از وقت کارش برای امور شخصی اش میزند، نمیتواند از قصاب محله اش انتظار انصاف داشته باشد.


ما همه حلقه های یک زنجیریم و اگر سلسله ای از بدی در این حلقه شکل بگیرد این زنجیر تا انتها بد میشود و خوب های جامعه را هم درگیر میکند.


خیلی از ما فکر میکنیم همه مشکلات زیر سر حکومت است اما وقتی نوبت به قضاوت رفتار خودمان میرسد، یک عینک دودی تیره به چشم میزنیم و به آهستگی از کنار هم رد میشویم که انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته است.


متاسفانه ما دچار استدلال خطرناکی شدهایم که مثل کرونا به جان جامعه افتاده است. آن استدلال هم این است:« او گرفته است، ما چرا نگیریم. او خورده است، ما چرا نخوریم. او سود کرده ما چرا سود نکنیم و ...»


همین رفتار باعث میشود که به دیگران به عنوان نردبان نگاه کنیم و برای بالا رفتن پایمان را روی شانه های دیگران بگذاریم.


بگذارید مثالی برایتان بزنم. برخیها در مترو یا اتوبوس وقتی یک صندلی خالی به دست میآورند و روی آن مینشینند، اولین کاری که میکنند این است که چشم های خود را میبندند یا میخوابند یا خود را به خواب میزنند. این رفتار حاوی یک پیام است. من نمی خواهم جای خود را به فرد دیگری بدهم حتی شما پیرمرد یا خانم عزیز!


این مثال شده است واقعیت زندگی بخشی از جامعه ایران. چشم های خود را بسته ایم تا دیگران را نبینیم. تا رسیدن به مقصد روی صندلی امن نشسته ایم و رنج پیرمرد ایستاده را هم ندیدیم. احتمالا در هنگام پیاده شدن هم وجدان راحتی داریم.


مصطفی داننده


بازدید سایت خود را میلیونی کنید
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  گردشگری ارم بلاگ   |   مشاور ایرانی در لندن   |   فروش تجهیزات ویپ   |   تهران وکیل  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


راجع به اعداد رند اشتباه نکن! ✓ورود به کانال یوتیوب راجع به اعداد رند اشتباه نکن! ✓ورود به کانال یوتیوب مشاهده