من خوشبختی را یک حال خوب بادوام تعریف میکنم؛ در واقع همهی ما حالهای خوب کوتاه مدت داریم، مثل وقتی که خبر خوبی به ما میدهند یا حتی وقتی پیام جالب خندهداری را میخوانیم و چند لحظه حالمان خوب میشود، اما خوشبختی حال خوبی است که تدوام داشته باشد.
ما قرار نیست با نگاه صفر یا صد بگوییم انسان خوشبخت کسی است که همیشه حال خوبی دارد و انسان بدبخت هم کسی است که همیشه حال بدی را تجربه میکند. درواقع از نظر ما شخصی که ۷۰ درصد از مواقع حال خوبی دارد، خوشبختتر از کسی است که ۵۰ درصد از مواقع حال خوبی دارد و این شخص خوشبختتر از کسی است که ۲۰ درصد مواقع حالش خوب است، بنابراین همینکه ما یک لحظهی خوب را بتوانیم طولانیتر کنیم، یعنی در جهت خوشبختی خودمان و دیگران قدم برداشتهایم.
اما چه چیزهایی باعث میشود حالهای خوب یا هیجانات مثبت ما طولانیتر شود؟
این مسئله به چهار موضوع برمیگردد؛ دلایل اجتماعی، زیستی، نگرشی و مهارتی. اینها مواردی هستند که میتوانیم راجع به خوشبختی درموردشان صحبت کنیم.
دلایل اجتماعی و موقعیتی؛ طبیعتأ اگر ما در جامعهای باشیم که آدمها نسبت به یکدیگر احترام و فداکاری داشته باشند و یکدیگر را درک کنند، همینطور اگر در جامعهای زندگی کنیم که در آن امنیت، رفاه و ثبات بیشتر باشد، حال خوب ما دوام بیشتری خواهد داشت؛ بنابراین درست است که ما قرار است از منظر روانشناختی به این مسئله بپردازیم و ممکن است بیشتر در این حوزه صحبت کنیم، اما این مسئله اصلا به این معنا نیست که جامعه در خوشبختی ما سهمی ندارد و یکسری شعارهایی که میگویند: «تو در هرجا که باشی، میتوانی خوشبخت باشی و این فقط به مهارت و نگرش تو بستگی دارد» بسیار افراطی و شعاری به قضیه نگاه میکنند؛ یعنی ما باید توجه داشته باشیم که مسائل اجتماعی و نیز مسائل کلان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی در خوشبختی تکتک ما تأثیر دارد. ما نمیتوانیم از انسانی که زیر خط فقر است و نمیتواند کوچکترین سرپناه امنی را برای خودش فراهم کند، انتظار داشته باشیم که بگوید خوشبخت است و ما هم به او بگوییم: «میتوانی مهارت داشته باشی و خوشبخت باشی.» چون قطعأ بخش بزرگی از خوشبختی ما مدیون جامعه است. همه ما نهتنها حق داریم ، بلکه وظیفه داریم که جامعه را نقد کنیم؛ البته نقدکردن با نق زدن متفاوت است. ما میتوانیم شرایط اجتماعی را نقد کرده و به شکل فعال در اصلاح جامعه شرکت کنیم.
دکتر سرگلزایی
ادامه مطلب در پست بعد...